روستای ایستا یا توقف در حومه طالقان، یکی از عجیب‌ترین روستاهای ایران است. آنها اجازه ورود بانوان به روستای خود را نمی‌دهند و از استفاده از هرگونه از وسایل مدرن پرهیز می‌کنند.

.

 

 

سفر به روستای ایستا در حومه طالقان به شما امکان می‌دهد پیش از اختراع ماشین زمان، به روستایی با سبک زندگی سال‌ها قبل باز گردید. چنان که بر می‌آید ماجرا از زمان مشروطه آغاز شده، هنگامی که میرزا صادق مجتهد تبریزی از فقهای زمانه، در هر دو حیطه نظر و عمل، بر طرد مطلق اندیشه تجدد و دستاوردهایش تاکید می‌کرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا می‌داد.

.

 

 

گروهی از پیروان او، دنیا را چنان طرد گفته که حیرت همگان را می‌دارند، به این روستا کوچ کرده و به قول خود از شر مدرنیته رهایی یافته‌اند. اگر در کوچه پس کوچه روستای «ایستا» قدم بردارید، اثری از رد پای تکه آهن‌هایی که در شهر، خودرو نامیده می‌شود نیست. مردمان این روستا، چون تابلو نقاشی زندگی و آداب و رسوم گذشته را در عصر ارتباطات یدک می‌کشند. نه تنها شب‌ها پای تلویزیون نمی‌نشینند که به شب نشینی هم اعتقادی ندارند.

.

 

.

 

 

عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشن تولد، سالگرد ازدواج و… برای آنان معنا و مفهومی ندارد. تا حدودی مهمان‌نواز هستند به شرطی که احدی از زنان قصد ورود به روستای آنان را نداشته باشد. همان‌طور که تا کنون کسی از دنیای بیرون زنان آنان را ندیده است.
مردمان این روستا، که خود را اهل توقف می‌نامند در هیچ فعالیت سیاسی و اجتماعی شرکت نمی‌کنند و باورهای خود را نیز تبلیغ نمی‌کنند. کم عیب‌ترین حکومت دوران غیبت کبری قاجاریه می‌پندارند، بنابراین برخی از آنها تلاش می‌کنند نسب خود را به قاجاریه برسانند. یکی دیگر از اعتقادات آنها در خصوص نقطه عطف رواج بی‌دینی است. این فرقه، سقیفه بنی‌ساعده، جنبش مشروطه‌ خواهی ایرانیان و انقلاب کبیر فرانسه را نقطه عطف رواج بی‌دینی و انحراف عقیدتی می‌پندارند.
.
.
برای خرید مایحتاج خود همانند، پارچه، میخ و مقدار بسیار کمی آهن و شیشه و مانند این‌ها به شهر طالقان می‌روند و خودشان آهنگری و نجاری دارند. چندان مالکیتی برای اموالشان در میان خود نمی‌بینند و بر سر اموال با کسی نزاع نمی‌کنند و اگر کسی در دارایی آنها تصرف کند با او درگیر نمی‌شوند و از مال خود چشم‌پوشی می‌کنند. در دهکده آنها کسانی را می‌توان سراغ گرفت که تنها دو یا سه بار به بیرون از محل سکونت خود رفته‌اند. آنها افراد غیر از خود را اهل بیرون می‌نامند.
.
.
در بخشی از اراضی این روستا کشاورزی و دامپروری کاملاً سنتی انجام می‌پذیرد. پرورش گاو، گوسفند، طیور (مرغ و خروس) اسب و قاطر از دیگر فعالیت‌های آنان به شمار می‌رود. اهالی روستای ایستا متمول هستند و از طریق فروش زمین‌های پدری‌شان در تبریز و فروش گاو و گوسفند روزگار می‌گذرانند. شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به حساب نمی‌آیند.
هیچ گونه خدمات دولتی را دریافت نمی‌کنند. خوراکی را که خاستگاه و چگونگی تولیدش را ندانند، مصرف نمی‌کنند و از تناول گندم و میوه‌هایی که با کود شیمیایی و سموم دفع آفات به عمل آمده باشد، به شدت پرهیز می‌کنند. فراوان از لبنیات تولیدی خودشان استفاده می‌کنند. گوشت کم می‌خورند آن هم از گوشت حیوانات نر حلال گوشت. از میهمانان خود با چای پذیرایی می‌کنند، اما خود نمی‌نوشند. مردان در آنجا علاوه بر شلوار نخی یا پشمی دست باف، پیراهن بلندی بر تن می‌کنند که تا زانو را می‌پوشاند و اغلب کلاهی پشمینه بر سر دارند.
.
.
اهالی روستای ایستا تأکید می‌کنند که سبب اصلی پرهیزشان از زندگی امروزی به جهت تشابه آن به زندگی کفار و بدعت بودن آن‌ها است. برای مثال، تزریق خون را به کسی که برای ادامه زندگی به آن نیازمند است به سبب بدعت روا نمی‌دانند؛ برخلاف نهی اکثر فقهای معاصر و دلیل خود را بر این امر بی برکت بودن زندگی با این شیوه را عنوان می‌کنند.
.
.
آنها به زیارت امامان شیعه (ع) نمی‌روند، زیرا استفاده از وسایل نقلیه امروزی را جایز نمی‌دانند. آن‌ها خود را مستطیع نمی‌دانند و به حج نمی‌روند، زیرا عزیمت به حج به آن شکلی که می‌خواهند برایشان موانعی همانند گذر از مرز را در پی دارد.
اوقات شرعی نماز را با شاخصه‌های خود استخراج کرده و آغاز و پایان ماه مبارک رمضان را نیز با رؤیت خویش تعیین می‌کنند. به رؤیای صادقه معتقدند و در تأیید روش زندگی خود به خواب‌های معنوی استناد می‌کنند اهل توقف به شدت منتظر واقعه ظهور مهدی (عج) هستند و بر این نظر هستند که اکنون آخرالزمان است و آخرالزمان از دوره مشروطیت آغاز شده است. ایمان در نگاه آنان از جنس تعبد است از همین منظر عقل را وظیفه‌ساز نمی‌دانند و وجود آن را فقط برای وظیفه شناسی ضروری می‌پندارند.
.
.
آنها برای تردد از اسب و قاطر استفاده می‌کنند. دیده شده که چندین بار در تردد و انجام امور کشاورزی از اتومیل با بولدوزر، لودر و تراکتور استفاده کرده‌اند. در توجیه این رفتار می‌گویند که به ناچار و به جبر از صنعت و ابزار جدید استفاده می‌کنند. کودکان روستا برای علم آموزی به مدارس طالقان نمی‌روند، بلکه به سبک سنتی و مکتب خانه‌ای با فراگیری دروس همانند و اجابت و محرمات فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید با سواد می‌شوند.
.
.
در مجموع، ۱۸ تا ۲۰ جلد کتاب در روستای ایستا موجود است که رساله علمیه میرزا صادق مجتهد تبریزی و کتاب خطی سید حسین نجفی طباطبایی از آن جمله است. هیچ کس تاکنون زنان و دختران آنان را ندیده است فرزندانشان پس از رسیدن به سن تکلیف مختار هستند که با آنان زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند.
.
منبع: کجارو