بردشیر یا همان شیر سنگی، آثار تاریخی تراشیده از سنگ بودهاند که اقوام لر آنها را بر روی آرامگاه برخی از مردمان خود میگذاشتند تا نشان دلیری، پهلوان و شجاع آن فرد باشد؛ و بهنوعی نشان دهد که فردی که در اینجا دفن شد، شخصی از جانگذشته بوده است.
شیر در فرهنگ ایرانزمین
در فرهنگ قوم کهن ماندگار زاگرس میانی (لر بزرگ) ایل بختیاری شیر را یک نماد سمبولیک قلمداد نموده و این نماد در فرهنگ قوم از دیرباز عجین گردیده است. چنانکه شیر سنگی یا مجسمه شیر به وفور در حجاریهای باستانی ایرانزمین و در اکثر نقاط از جمله لرستان، چهارمحال و بختیاری، همدان (هگمتانه) اصفهان، کرمانشاه و… رویت شده است.
شیر در فرهنگ ایرانی که در کتیبههای تخت جمشید و حجاریهای ایران باستان بهعنوان مظهر متهاجم پیروزمند به کار میرفت در سلسلههای حکومتی ایران همواره بهعنوان مظهر اقتدار و شوکت و هویت ایرانی در گیتی نمودار میشده است. در فرهنگ و ادبیات ایرانیان و بهخصوص اشعار حماسی، واژه شیر بهعنوان مظهر شجاعت و دلیری به پهلوانان خطاب گردیده است. در شاهنامه فردوسی بهوفور واژه و نام شیر به پهلوانان ایرانی داده شده مثلا از رستم بهعنوان شیر سیستان یاد شده است.
شیر سنگی در تاریخ ایران
هرکجا مردان قوم درصحنههای ملی، حماسی، مذهبی و برای دفاع از حقوق خود و قومشان کشته میشدند شیری سنگی بر روی آرامگاه آنان بهعنوان دلیری پهلوان و شجاع گذاشته میشد که آیندگان بدانند این دلیر برای چه از جان خود گذشته است.
در سنگنگارها و کتیبههایی از حکومت عیلامی شیری را نشان داده است که با بچههایش برای اهدای هدیه بهپیش سران حکومت میروند را نشان میدهد. در هگمتانه (همدان امروزی) هم نقاشی از شیریسنگی از دوران هخامنشیان به تصویر کشیده شده است. خلاصه شیرسنگی در بیشتر از حکومتهای ایران باستان بهوفور بود که نشان اقتدار و تهاجم بوده.
شیر سنگی و قدمت این نماد در ایل بختیاری از ابتدا تا عصر حاضر در فرهنگ این قوم نوعی وابستگی، هم سوئی و خویشاوندی فرهنگی برقرار ساخته و از دوران ایران باستان تاکنون استمرار یافته است. وجود این شیرهای سنگی در سرزمینهای بختیاری که نشأت گرفته از باور دیرینه آنهاست خود سندی محکم در اثبات ایرانی بودن این قوم در تاریخ باستان ایرانزمین به شمار میآید.
اهالی این ایل شیر سنگی را که نشانه شجاعت، دلاوری، ویژگیهایی چون هنرمندی در شکار و تیراندازی در جنگ و مهارت در سوارکاری است، بر آرامگاه این گروه قرار میدهند.
درواقع شیرهای سنگی مجسمههایی هستند که درگذشته توسط سنگتراشها تراشیده میشدند و آنها را روی قبر افراد شجاع و دلیر ایل بختیاری قرار میدادند.
در گویش بختیاری به این مجسمهها برد شیر میگویند. منطقه بختیاری سرزمین شیرهای سنگی است. این مجسمههای شیری هنوز در قبرستانهای قدیمی بختیاری دیده میشوند.
شهر هفشجان در گذشته یکی از مراکز مهم شیر تراشی بوده است. شیرهایی که در قبرستانهای هفشجان باقیمانده، از زیباترین و خوش نقشترین شیرهای سنگی محسوب میشوند.
شیر سنگی برای قوم بختیاری تنها نماد غیرتمندی و بیباکی و زورمندی نبوده، بلکه این قوم چون شیعه و پیرو علی بن ابیطالب بود، از اینرو ارزش و مفهوم ولایتمداری و پایبندی به مرام و مسلک آن امام هُمام و آیین سرافراز تشیع را نیز در نظر گرفت و این ارزشها را در قالب تسبیح که نماد و مظهر پارسایی و نماز و نظر پاکی است، روی پیکره شیرسنگی حک کرد و به آن تجلی بخشید.
درگذر از چهارمحال بختیاری، لرستان، خوزستان، آنجا که پیچ و خم جادهها مسافران را مهمان روستاها و مسکن مردم ایل بختیاری میکند، شیرهای سنگی کوچک و بزرگ با غرور و عظمت بیبدیلی که نشان از دلاوری و قهرمانی در میان این مردمان دارد، یکییکی رخنمایی میکنند.
شیرهای سنگی در هیچ کجای ایران بهاندازهای که در استانهای خوزستان و چهارمحال و لرستان بختیاری خانه گزیدهاند به چشم نمیآیند؛ اما گویا همین فراوانی و پراکندگی، از بین رفتنشان را امری عادی جلوه داده و در نظر مردم و مسئولان از ارزش و اهمیت آنها کم کرده است.
شیرهای سنگی قابل جابجایی و در معرض تخریب هستند، بسیاری از این شیرها به سرقت رفته و شماری هم شکسته شده و در لابهلای جرزهای دیوار و ساختمانها به کار گرفته میشوند.
بختیاریها روی قبر بزرگان و جوانمردانشان تندیس شیرسنگی میگذاشتند. شیر در میان بختیاریها نماد شجاعت است. نماد شیر علاوه بر این تندیسها، در قالی و گلیم و گبههایی که بختیاریها میبافند نیز دیده میشود.
در کتاب نماد در فرهنگ بختیاری نوشته حسین مددی از قول لایارد آمده است:
لرها (بختیاریها) عقیده دارند که شیرها به دو نوع مسلمان و کافر تقسیم شدهاند. نوع اول دارای رنگی گندمگون و زرد روشن و نوع دوم قهوهای رنگ با یال و پشت سیاه. آنان معتقدند که اگر کسی مورد حمله شیر مسلمان واقع شود باید کلاه خود را از سر بردارد و در نهایت ادب و خضوع او را به نام «علی» قسم دهد که وی را ببخشد. شیر با شنیدن این درخواست پی کار خود خواهد رفت؛ اما اگر شیر کافر باشد، توجه نخواهد کرد… هنوز هم در مراسم سنتی هنگامیکه شخصی دچار ضعف و سستی شود، او را از زیر تنه شیر سنگی عبور میدهند؛ زیرا بر این باورند که ترسش خواهد ریخت؛ و یا هنگامیکه فردی دچار سیاهسرفه میشود، زیر تنه شیر سنگی گودالی کنده پر از آب میکنند و بیمار را وادار میکنند که از آن بنوشد تا سلامتیاش را بازیابد…
شیر سنگی اصفهان
در دو طرف پل خواجوی اصفهان و باکمی دقت، متوجه شیرهای سنگی میشوید که آرام و عمیق با نگاههای خود نظارهگر ورود و خروج بازدیدکنندگان مختلف میباشند و با زبانبسته حکایتی را بازگو میکنند که شاید هیچکس تا حالا به آن نکرده است. اگر از غروب آفتاب به چشمان این شیرها دقت کنید! در دوران صفویه طوری زوایای دیدگان این شیرهای سنگی بنا گذارده شده است که نور مهتاب باعث انعکاس در چشمان شیرها شو و درخشش فوق العاده چشم دو شیر در رو در روی هم ایجاد کنند؛ و این خود یک حالت از معماری خاص و ظریفی است که در ساخت این شیرها رعایت شده است.
هم اکنون هم با توجه به وجود چراغها و پروژکتورهای مختلف، باز نوع این معماری در چشمان شیرها مشخص است و هنوز دارای درخشش فوق العاده می باشند. بنا به گفته کارشناسان، نوع سنگ به کار رفته در چشمان این شیرها، از سنگ های منطقه بدخشان میباشد که با ظرافت خاص و با هماهنگی سنگهای بدنه این شیرها کار گذاشته شده است.
منبع: کجارو